پرنیانپرنیان، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 5 روز سن داره
امیر علیامیر علی، تا این لحظه: 19 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره

مامانی ودوتا عشق کوچولوش

تولد امیر علی

سلام نتم هنوز قطعه ولی انشالله تو این هفته وصل میشه.امروز تولد گل پسرمه 9 سال پیش پسرم تو همچین روزی به دنیا اومد.زندگیم با به دنیا اومدنش معنای دیگه ای پیدا کرد.احتمالا امروز عصر یه جشن کوچولو براش بگیرم.خودش دوست داره هدیه تولدش پرنده باشه.باباش هم میگه براش بگیریم اما میترسم پرنده حساسیت بیاره چون تو بالاش پرهای کوچکی هست بال بال که میزنه میریزن حساسیت میاره.این چند روز هم اتفاق خاصی نبوده دلم برا تموم دوستام تنگ شده. انشالله زودتر نت وصل بشه. درضمن همین جا به پسرم  روز تولدش رو تبریک میگم ...
25 خرداد 1392

نت

سلام ایندفعه دیگه تنبلی نیس نت خونه قطعه منم سرگرم بچه ها هستم انشالله در اولین فرصت وصلش میکنم.امیر علی وپرنیان خوبن امیر داره کلاس نقاشی میره وخیلی عشق میکنه با نقاشی کشیدن.احتمالا کلاس ریاضی هم بذارمش.پرنیان خانم مشغول بازی میباشن. کفش پاشنه بلند پوشیدن پیراهن خشگلی هم پوشیده برا خودش میچرخه.راستی من الان خونه مامانی هستم دارم اینو مینویسم.
13 خرداد 1392

دخملی وپسری

سلام بلاخره بعد چند روز تنبلی وسر کله زدن با بچه ها اومدیم واقعا دیگه خجالت کشیدم .سه شنبه اون هفته مامان جان ما مهمان عصر داشتن برای بازدید پرسه میاومدن من وبچه ها هم زود لباسهارو پوشیدیم وراهی شدیم .مهمونها که اومدن از شانس خوبمون خانم مهمان همراه دخترا وپسرش اومده بودن بچه هاشون همسن وسال امیر وپرنیان خانم بود بخصوص امیر خیلی خوشحال شده بود چون نوه اون خانم همکلاس امیر بود البته تویه مدرسه نبودن اما از لحاظ درسی تو یه سال بودن.پرنیان خانم هم تمام وسایل اشپزخونش رو برده بود وبا دخترا مامان بازی میکرد مهمونا زود رفتن چون میخواستن خونه عموی من هم برن ما اونقدر خسته شدیم که دیگه همراهشون نرفتیم ولی مامانبزرگم همراه مهمونا رفت اونجا.روزهای بعد...
6 خرداد 1392
1